قوز قرنیه کاذب برای اولین بار توسط دویل و همکارانش در سال 1996 توصیف شد.37 آنها مجموعه ای از موارد با الگوهای توپوگرافی غیرطبیعی مانند شیب پایین و/یا محور شعاعی کج را گزارش کردند که فاقد معیارهای طبقه بندی به عنوان قوز قرنیه واقعی بودند. آنها این ناهنجاری را به کاپا با زاویه بالا نسبت دادند و اصطلاح “راس جابجا شده” یا قوز قرنیه کاذب را برای این وضعیت پیشنهاد کردند. هیچ مطالعه دیگری این یافته را تأیید نکرد و این اصطلاح دیگر معمولاً استفاده نمی شود.
کاذب قوز قرنیه در ادبیات به خوبی تعریف نشده است، اما ممکن است در مواردی که شیب دار شدن موضعی دارند که توسط افزایش کدورت قدامی قرنیه یا ضخیم شدن موضعی اپیتلیال ایجاد می شود، استفاده شود. ابلیشن هایپروپیک نیز ممکن است این وضعیت را شبیه سازی کند. در تجربه ما، مقدار بالاتر ارتفاع قدامی در مقایسه با ارتفاع خلفی در نقشه های ارتفاعی، یک یافته پاتگنومونیک در این موارد است، اما شرح حال و معاینه اسلیت لامپ سرنخ های قابل اعتمادتری برای تشخیص هستند. تاب خوردگی قرنیه ناشی از لنزهای تماسی میتواند شبیه قوز قرنیه باشد و برخی از نویسندگان آن را شبه قوز قرنیه نامیدهاند؛ بهترین راه برای متمایز کردن این وضعیت از KC واقعی این است که به بیمار آموزش دهیم که استفاده از لنزهای تماسی را برای مدت معینی متوقف کند. بهبود انحنای ناحیه مشکوک نشان دهنده یک مورد قوز قرنیه کاذب است. در غیر این صورت، میزان شک به قوز قرنیه افزایش می یابد.