نقشه برداری ضخامت اپیتلیال برای غربالگری قوز قرنیه توسط سونوگرافی دیجیتال VHF یا OCT بخش قدامی
◾ نقشه های ضخامت اپیتلیال حساسیت و ویژگی بیشتری را در تشخیص قوز قرنیه نسبت به توپوگرافی و توموگرافی به تنهایی ارائه می دهند.
◾ نقشههای ضخامت اپیتلیال ممکن است به شناسایی قوز قرنیه در بیمارانی که دچار بیماری دیگری هستند کمک کند
توپوگرافی / توموگرافی طبیعی
◾ نقشه ضخامت اپیتلیال را می توان برای کمک به رد قوز قرنیه در برخی از بیماران استفاده کرد.
توپوگرافی/توموگرافی مبهم
◾ نقشه های ضخامت اپیتلیال نیز برای ارزیابی قرنیه های پیچیده در ارزیابی ضروری است
برنامه ریزی درمانی جراحی انکساری
◾ نقشه ضخامت اپیتلیال در حال تبدیل شدن به استاندارد طلایی در جراحی انکساری لیزر قرنیه برای
تشخیص یا حذف قوز قرنیه
غربالگری قوز قرنیه مهمترین عامل ایمنی در جراحی انکساری قرنیه است. به دست آوردن یک تصویر بالینی کامل از بیمار شامل اطلاعات دموگرافیک، تشخیصی و معاینه مهم است. این فصل فناوری های موجود برای تشخیص قوز قرنیه اولیه را شرح می دهد.
این شامل پارامترهای کمی است که مستقل از پارامترهایی هستند که اکنون با تجزیه و تحلیل توپوگرافی و توموگرافی به دست می آیند، مانند پروفایل های ضخامت اپیتلیال قرنیه و استرومایی که ممکن است چنین پارامتر مستقلی را نشان دهند. تفاوت در مشخصات ضخامت اپیتلیال بین جمعیت طبیعی و جمعیت قوز قرنیه ممکن است به تمایز بین چشمهای طبیعی و چشمهای مشکوک به قوز قرنیه کمک کند. نقشه برداری ضخامت اپیتلیال می تواند با تشخیص زودتر قوز قرنیه یا تایید قوز قرنیه در مواردی که تغییرات توپوگرافی از نظر بالینی در محدوده طبیعی ارزیابی شود، بیماران مناسب را حذف می کند. نقشه های اپیتلیال نیز ممکن است در کنار گذاشتن تشخیص قوز قرنیه با وجود توپوگرافی مشکوک مفید باشد. رفتار اپیتلیوم در چشم های عادی و مشکوک تمرکز اصلی این فصل است. با پیشرفت در غربالگری قوز قرنیه که شامل توپوگرافی به توموگرافی و در حال حاضر اپیتلیوم است، ما شاهد تغییر در استاندارد مراقبت هستیم و میتوانیم به بیماران خود خدمات بهتری ارائه دهیم.
قوز قرنیه یک دیستروفی پیشرونده قرنیه است که به صورت نازک شدن قرنیه و تشکیل یک برآمدگی مخروطی شکل ظاهر می شود. از آنجایی که جراحی انکساری لیزر ممکن است منجر به تسریع اکتازی بعد از عمل در بیماران مبتلا به قوز قرنیه شود، تشخیص دقیق قوز قرنیه اولیه یک نگرانی ایمنی عمده است. شیوع قوز قرنیه در جمعیت قفقازی تقریباً 1/2000 است. بروز قوز قرنیه تشخیص داده نشده مراجعه کننده به کلینیک های جراحی انکساری تمایل به بسیار بالاتر از این است، زیرا کراتوکونیک ها آستیگماتیسمی را ایجاد می کنند که اصلاح آن با لنزهای تماسی یا عینک دشوارتر است و آنها را به فکر جراحی انکساری سوق می دهد. چالش غربالگری قوز قرنیه این است که حساسیت بالایی داشته باشد، اما ترکیب آن با ویژگی بالا برای به حداقل رساندن تعداد بیماران عادی غیر معمولی که از جراحی محروم میشوند.
در سی سال گذشته تلاش های قابل توجهی برای توسعه روش هایی برای غربالگری قوز قرنیه اولیه صورت گرفته است. در سال 1984، Klyce5 نقشه های رنگی را معرفی کرد که از رایانه به دست آمده بودند
توپوگرافی Placido سطح جلو، که تشخیص قوز قرنیه را آسانتر کرده است، زیرا الگوهایی از جمله شیب پایین، پاپیون نامتقارن و پاپیون کج معمولی قوز قرنیه می توانند در اوایل پیشرفت بیماری دیده می شود. ابزارهای مبتنی بر Placido که نقشه های توپوگرافی و انحنای سطح قدامی را تولید می کنند در اوایل دهه 1990 در دسترس قرار گرفت و استفاده از آنها در غربالگری قوز قرنیه نشان داده شده است. مشخص کردن ضخامت قرنیه و توپوگرافی هر دو سطح قرنیه با استفاده از توموگرافی اسکن با شکاف به طور تجاری در اواسط دهه 1990 توسط سیستم شکاف اسکن Orbscan (Bausch & Lomb, Rochester, NY, USA) و بعداً توسط سیستم مبتنی بر Scheimpflug چرخشی Pentacam معرفی شد. Oculus Optikgeräte، Wetzlar، آلمان
و سایر اسکنرهای توموگرافی ارزیابی جبهه موج22 و ارزیابی پارامترهای بیومکانیکی با تحلیلگر پاسخ چشمی (Reichert, Depew, NY, USA)23 و Corvis ST (Oculus)
Optikgeräte، Wetzlar، آلمان)24-26 نیز به عنوان وسیله ای برای تشخیص قوز قرنیه اولیه استفاده شده است.
ارزیابی توپوگرافی و توموگرافی از مشاهده کیفی7 به اندازه گیری های کمی تکامل یافته است و پارامترهای زیادی برای کمک به تمایز طبیعی توصیف شده است.
از قوز قرنیه چشم چندین مدل یادگیری آماری و مبتنی بر ماشین یا کامپیوتری برای تشخیص قوز قرنیه و سیستمهای خودکار برای غربالگری بر اساس توپوگرافی سطح جلو و پشت و توموگرافی کل قرنیه و پروفایل پاکیمتریک توسعه داده شده است.
اگرچه این رویکردها اثربخشی غربالگری قوز قرنیه را بهبود بخشیده است، اما هنوز موارد مبهم وجود دارد که نمی توان تشخیص مطمئنی داد و قوز قرنیه تشخیص داده نشده است.
احتمالاً علت اصلی اکتازی قرنیه بعد از لیزیک است. افزودن پارامترهای کمی که مستقل از پارامترهایی هستند که اکنون با تجزیه و تحلیل توپوگرافی و توموگرافی به دست می آیند می تواند به طور بالقوه غربالگری را بهبود بخشد.
نمایه های ضخامت اپیتلیال و استرومای قرنیه ممکن است چنین پارامتر مستقلی را نشان دهند و تمرکز این فصل خواهد بود. همانطور که در ادامه توضیح داده خواهد شد، اپیتلیوم قرنیه این توانایی را دارد که مشخصات ضخامت خود را تغییر دهد تا سطح بیرونی نوری صاف و متقارن قرنیه را دوباره ایجاد کند و حضور یک سطح استرومایی نامنظم را به طور جزئی یا کامل بپوشاند.
از توپوگرافی سطح جلویی برای جبران بخشی از مخروط از یک الگوی متمایز در قوز قرنیه پیروی کنید
نمایه ضخامت اپیتلیال در چشم های معمولی
قبل از بررسی موقعیتهای پیچیدهتر، در نظر گرفتن مشخصات ضخامت اپیتلیال در جمعیتی از 110 چشم طبیعی مفید است.59 با استفاده از سونوگرافی دیجیتال VHF، ما نشان دادیم که اپیتلیوم لایهای با ضخامت همگن نیست.
قبلاً تصور می شد، اما از یک الگوی بسیار متمایز پیروی می کرد. به طور متوسط اپیتلیوم بود
ضخامت میکرومتر پایینتر از قسمت فوقانی، و میکرومتر از نظر بینی ضخیمتر از زمانی است، با میانگین ضخامت مرکزی 53.4 میکرومتر میانگین ضخامت اپیتلیال مرکزی 53.4 میکرومتر بود
انحراف معیار تنها 4.6 میکرومتر بود
ضخامت اپیتلیال در جمعیت نازک ترین نقطه اپیتلیال در 5 میلی متر مرکزی از قرنیه به طور متوسط 0.33 میلی متر (1.08 ±) زمانی و 0.90 میلی متر (0.96 ±) به سمت بالا جابجا شد.
با اشاره به راس قرنیه مطالعات با استفاده از OCT این برتری-فرعی را تایید کرده اند
مشخصات نامتقارن بینی-گیجگاهی برای ضخامت اپیتلیال در چشم های طبیعی.
شکل 6.2، ستون 1 کراتومتری، Atlas 995 (Carl Zeiss Meditec، Jena، آلمان) را نشان می دهد.
نقشه توپوگرافی قرنیه و تجزیه و تحلیل قرنیه PathFinder™، Orbscan II (نسخه نرمافزار 3.00)، کره بهترین تناسب ارتفاع قدامی (BFS)، ارتفاع خلفی Orbscan II BFS، و نمایه ضخامت اپیتلیال آرتمیس چشم طبیعی
نمایه ضخامت اپیتلیال در چشم های کراتوکونیک به خوبی شناخته شده است که ضخامت اپیتلیال در قوز قرنیه از شیب شدید تغییر می کند
منجر به تجزیه اپیتلیال می شود، همانطور که اغلب از نظر بالینی دیده می شود. نازک شدن اپیتلیال روی مخروط بوده است
با استفاده از تجزیه و تحلیل هیستوپاتولوژیک قرنیه کراتوکونیک توسط Scroggs و همکاران 92 و بعد از آن نشان داده شد.
با استفاده از نرم افزار سفارشی و سیستم OCT هامفری-زایس (Humphrey Systems, Dublin, CA,
USA) توسط Haque et al.93
ما مشخصات ضخامت اپیتلیال in-vivo را در یک جمعیت چشمی با قوز قرنیه. میانگین ضخامت اپیتلیال در قوز قرنیه نشان داد که بی نظمی قابل توجهی در مقایسه با یک جمعیت عادی بیشتر است. اپیتلیوم نازک ترین بود
در راس مخروط و این ناحیه اپیتلیال نازک توسط یک حلقه ضخیم احاطه شده است.
اپیتلیوم (شکل 6.1 را ببینید). در حالی که همه چشمها یک الگوی دونات اپیتلیال را نشان میدهند، که با ناحیه مرکزی نازک شدن مشخص میشود که توسط حلقهای از اپیتلیوم ضخیم احاطه شده است،
مقادیر ضخامت نازک ترین نقطه و ضخیم ترین نقطه و همچنین تفاوت در ضخامت بین نازک ترین و ضخیم ترین اپیتلیوم بین چشم ها بسیار متفاوت بود. بین نازک ترین اپیتلیوم و شیب دارترین کراتومتری (D) یک همبستگی منفی معنی دار آماری وجود دارد که نشان می دهد با تندتر شدن قرنیه، حداقل ضخامت اپیتلیوم کاهش می یابد.
نازک تر علاوه بر این، بین ضخامت و ضخامت آن از نظر آماری همبستگی معنادار وجود داشت نازک ترین اپیتلیوم و تفاوت ضخامت بین نازک ترین و ضخیم ترین اپیتلیوم. این نشان می دهد که با نازک شدن اپیتلیوم، افزایش بی نظمی وجود دارد.
مشخصات ضخامت اپیتلیال – یعنی افزایش در شدت قوز قرنیه وجود دارد.
درک رفتار قابل پیش بینی اپیتلیوم قرنیه
تغییرات ضخامت اپیتلیال در قوز قرنیه نمونه دیگری از موارد بسیار قابل پیش بینی است مکانیسم اپیتلیوم قرنیه برای جبران بی نظمی در سطح استروما.
تغییرات ضخامت اپیتلیال نیز پس از ابلیشن لیزر اگزایمر نزدیک بینی توصیف شده است، ابلیشن لیزر اگزایمر هایپروپیک، کراتوتومی شعاعی، قطعه حلقه داخل قرنیه، نامنظم آستیگماتیسم نامنظم پس از جراحی انکساری قرنیه
در تمام این موارد، تغییرات ضخامت اپیتلیال به وضوح یک پاسخ جبرانی است تغییرات در سطح استرومایی و همه را می توان با تئوری تنظیم الگوی پلک توضیح داد
تغییرات ضخامت اپیتلیال جبرانی را می توان به صورت خلاصه خلاصه کرد
قوانین زیر:
- اپیتلیوم در مناطقی که بافت برداشته شده یا انحنای آن صاف شده است ضخیم می شود (به عنوان مثال، ضخیم شدن مرکزی پس از ابلیشن نزدیک بینی یا کراتوتومی رادیال69 و محیطی).
ضخیم شدن پس از ابلیشن هایپروپیک
- اپیتلیوم در مناطقی که نسبتاً بالا هستند یا انحنای آن تندتر شده است نازک می شود (به عنوان مثال، نازک شدن مرکزی در قوز قرنیه، اکتازی و پس از ابلیشن هایپروپیک).
- بزرگی تغییرات اپیتلیال با بزرگی تغییر در انحنای ارتباط دارد.
(به عنوان مثال، ضخیم شدن بیشتر اپیتلیال پس از فرسایش نزدیک بینی بالاتر، 60،74،97 پس از ابلیشن با دوربینی بالاتر، 66 و در قوز قرنیه پیشرفته
- مقدار بازسازی اپیتلیال با نرخ تغییر انحنای یک بی نظمی تعریف می شود؛ 49101 بازسازی اپیتلیال بیشتری برای یک بی نظمی موضعی تر وجود خواهد داشت.
اپیتلیوم به طور موثر به عنوان یک فیلتر پایین گذر عمل می کند، تغییرات موضعی (شیب انحنای بالا) را تقریباً به طور کامل صاف می کند، اما فقط تا حدی تغییرات کلی را صاف می کند ( گرادیان انحنای کم).
به عنوان مثال، تقریباً دو برابر بیشتر ضخیم شدن اپیتلیال پس از ابلیشن هایپروپیک وجود دارد در مقایسه با ابلیشن نزدیک بینی، 60،74،97 و تقریباً جبران کامل اپیتلیال برای
از دست دادن استرومای کوچک و بسیار موضعی، مانند پس از زخم قرنیه. تشخیص زودهنگام قوز قرنیه با استفاده از نمایه های ضخامت اپیتلیال نقشه برداری از ضخامت اپیتلیال نمایه ضخامت بسیار مشخصی را در قوز قرنیه نشان می دهد
در مقایسه با قرنیه طبیعی، به دلیل مکانیسم جبرانی اپیتلیوم برای بی نظمی های استرومایی مشخصات ضخامت اپیتلیال با پیشرفت اپیتلیال تغییر می کند
بیماری؛ با شدیدتر شدن قوز قرنیه، اپیتلیوم در راس مخروط تبدیل می شود. نازک تر می شود و حلقه اطراف اپیتلیوم در الگوی دونات اپیتلیال تبدیل می شود
ضخیم تر بنابراین، درجه ناهنجاری اپیتلیال در هر دو جهت ( نازک تر و ضخیم تر) است
بیش از حد طبیعی) می تواند برای تأیید یا رد تشخیص قوز قرنیه در چشم ها استفاده شود که نشان دهنده اما
تشخیص قوز قرنیه در توپوگرافی در مراحل اولیه بیان قطعی نیست
در قوز قرنیه اولیه، ما انتظار داریم که الگوی نازک شدن اپیتلیال موضعی احاطه شده توسط یک حلقۀ اپیتلیوم ضخیم که با مخروط مشکوک در BFS ارتفاع خلفی منطبق است، ببینیم. همزمانی نازک شدن اپیتلیال همراه با یک برجستگی خلفی خارج از مرکز BFS
راس ممکن است نشان دهد که آیا باید اهمیت را به راس BFS خلفی غیرعادی نسبت داد یا خیر همزمان با یک توپوگرافی معمولی سطح جلو رخ می دهد. به عبارت دیگر در حضور طبیعی یا مشکوک توپوگرافی سطح جلو، نازک شدن اپیتلیوم همزمان با محل ارتفاع خلفی راس BFS نشان دهنده پوشش کامل یا جبران است برای مخروط استرومایی زیر سطحی که نشان دهنده قوز قرنیه است (شکل 6.2). برعکس، پیدا کردن
اپیتلیوم ضخیم تر در ناحیه شیب دار توپوگرافی یا ارتفاع خلفی خارج از مرکز BFS راس نشان می دهد که شیب دار شدن به دلیل یک مخروط استرومایی زیرسطحی کراتوکونیک نیست، اما به احتمال زیاد به دلیل ضخیم شدن موضعی اپیتلیال.
ارزیابی بی نظمی های پروفیل ضخامت اپیتلیال روش بسیار حساسی را ارائه می دهد
بررسی × توپوگرافی سطح استرومایی – توسط پروکسی. بنابراین، نقشه برداری ضخامت اپیتلیال حساسیت و ویژگی را برای تشخیص قوز قرنیه و در بسیاری از موارد قبل از هر گونه تغییر توپوگرافی سطح جلوی قرنیه قابل تشخیص وجود دارد