قرنیه بافتی با عصب متراکم است که توسط فیبرهای حسی از شاخه چشمی عصب سه قلو است. اختلال در عصب قرنیه در KC گزارش شده است که با کاهش تراکم و مورفولوژی غیرطبیعی اعصاب زیر پایه و استرومایی قرنیه (که توسط میکروسکوپ کانفوکال و بررسیهای بافتشناسی تشخیص داده میشود) مشخص میشود که عمدتاً بر ناحیه مخروط تأثیر میگذارد. این می تواند عملکرد قوس بازتابی را که مسئول رفلکس های پارگی است که هموستاز لایه اشکی را حفظ می کند، به خطر بیاندازد. بیماران مبتلا به KC آستانه بالاتری برای تشخیص محرکهای مکانیکی، شیمیایی و حرارتی دارند که معمولاً باعث ایجاد رفلکس اشک و تولید اشک در چشمهای عادی غیر KC میشوند. این اختلال حسی که منجر به هیپوستزی قرنیه میشود (اندازه گیری شده با زیباییسنج Cochet-Bonnet) در اوایل ایجاد KC ظاهر میشود، که علت شروع اولیه ترشح غیرطبیعی اشک است و به عنوان یک شاخص قوی از بیماری اپیتلیال و استرومای قرنیه در نظر گرفته میشود.